- в I
- ............................................................1. in( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز(adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی(adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت(vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن(n.) شاغلین، زاویه(pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "............................................................2. atبسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول............................................................3. toبسوی، سوی، بطرف، روبطرف، پیش، نزد، تا نسبت به، در، دربرابر، برحسب، مطابق، بنا بر، علامت مصدر انگلیسی است............................................................4. intoتوی، اندر، در میان، در ظرف، به، بسوی، بطرف، نسبت به، مقارن............................................................5. on(adv.) وصل، روشن، برقرار، روی، در روی، بر روی، بر، بالای، در باره، راجع به، در مسیر، عمده، به اعتبار، به، بعلت، بطرف، در بر، برتن، به پیش، به جلو، همواره، بخرج............................................................6. at a distance of ...
Русско-персидский словарь. 2009.